دلسا دلسا ، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

دلبندمان

روزای آخر

نفس مادر سلام این شاید آخرین پست هایی باشه که وقتی تو دلمی برات دارم میذارم. قراره شنبه با باباجون نازی بریم بیمارستان سینا و خانوم خونمونو بیاریم پیشمون. نمیدونی دل تو دلم نیست که ببینمت مادر توی دلم دارن رخت و لباس میشورن از اینجا تا کجای دنیا بهت بگم که استرس دارم.استرس اینکه جلوی شما نتونم اونطوری که باید وشاید مهمون داری کنم.البته سما که مهمون نیستی اما تازه واردی دیگه.بگذریم همه کارامو انجام دادم شکر خدا برات یه پتو بافتم مامانی که از اول استراحت مطلقم یعنی ٢٩ فروردین شروع شده و همین الان اطوش زدم که بندازم روی خانوم گلم که سرما نخوره .واست خاله جون زهره یه سارافون خیلی ناز بافته که من پاینشو با دستورات ایشون قلاب باف...
27 شهريور 1392

عشق مادر

اين فرشته ساده است و خط خطي ست  سر به زير و يك كمي خجالتي ست بوي سيب مي دهد ‏‏، لباس او  دامنش حرير سبز و صورتي ست  گوشواره هايش از ستاره است  تاجش از شهاب سنگ قيمتي ست سرمه هاي نقطه چين چشم هاش  ريزه هايي از طلاست‏، زينتي ست  تكه اي بهشت توي دستش است خنده هاي كوچكش قيامتي ست دشمني هميشه در كمين اوست دشمنش، بد و حسود و لعنتي ست  هاج و واج مانده روي اين زمين  او فرشته اي غريب و پاپتي ست * اين فرشته راستش خود تويي  قصه فرشته ات حكايتي ست  "  عرفان نظر آهاری " ...
27 شهريور 1392

ناز نازي دخمل

خوشگل مامان دیگه روزای آخره که تو دل من نشستی  قراره تا ٢ هفته دیگه انشالله بیای بغلم جوجه جون. نمیدونی من وبابایی چقدر منتظرتیم مامانی. گرچند که این روزای آخری خیلی خیلی بهم سخت میگذره و داره تموم میشه اما همش فکر میکنم دلم واسه این روزایی که تو تو دلمی خیلی تنگ بشه. وقتی به دنیا بیای هرگز تا این اندازه به قلب من نزدیک نخواهی بود و برای بقا به من اینطوری وابسته نیستی. آه شیرین من دختر من نازنین من امیدوارم در آینده و سال های دیگه هم به اندازه الان بدونی چقدر عاشقتم و حتی یک لحظه به عشق من نسبت به خودت شک نکنی. من الان میفهمم که مامانم چقدر منو دوست داشته و داره. برام سواله که چه دل بزرگی داره مامانم که تونسته ع...
17 شهريور 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دلبندمان می باشد